هر موجودي اعم از گياهان و حيوانات براي هدف معيني خلق شدهاند
در مكتب اسلام، جهان هستي و موجودات در آن و بخصوص انسان، به سوي مقصدي معلوم در حركت است و چنين نيست كه عالم هستي در مسيري نامشخص و مبهم و بي هيچ هدفي در حركت باشد بلكه آفريدگار جهان، آن را به سوي مقصدي و هدفي معين و روشن رهنمون ساخته است. اعتقاد به اصل هدفمندي عالم و عبث نبودن آفرينش آن، نقش مهمي در حيات انسان ايفا ميكند و چنين انساني هرگز جهان و زندگاني در آن را لغو و بيهوده نمييابد بلكه سعي و تلاش او در اين جهت است كه حيات و زندگي خويش را با نظام آفرينش هماهنگ سازد.[1]
معناي هدف در كارهاي خداوند و بشر
با اندكي تفكر و مطالعه در جهت شناخت خداوند متعال و انسان، به اين نكته ميرسيم كه تفاوت و روشني ميان خداوند و بشر وجود دارد. خداوند وجودي است كه از هيچ جهت محدوديت و نقصي نمي توانيم در او بيابيم و فقر و نياز هرگز در ذات پاك خداوند تصور نميشود. او وجودي است كه داراي همة صفات كمال ميباشد و خالق همة جهان هستي است.
اما انسان بر عكس موجودي است كه مخلوق است و سراسر وجودش نياز و احتياج است و موجودي است كه هر لحظه به لحظه از عمرش احساس نياز ميكند بعنوان مثال حال انسان طوري است كه اگر مثلاً لحظهاي در جائي قرار گيرد كه هوا نداشته باشد اين انسان حياتش را از دست خواهد داد پس انسان موجودي است سراسر احتياج و نياز به خداوند متعال.
با توجه به اين مطلب هدف در كارهاي خداوند بايد با معناي هدف در كارهاي انسان متفاوت باشد. انسان همه كارهايش در جهت رفع نيازمنديهاي مادي و معنوي است و هدفي جز در جهت رفع كمبودها و نقصها از كارهايش ندارد اما نميتوانيم اين معناي از هدف را در كارهاي خداوند مطرح كنيم چونكه همانطور كه گفته شد خداوند از هر نقص، نياز و احتياجي بدور است لذا نمي توانيم هدف در كار خداوند را در جهت رفع كمبود و نيازمنديها در نظر بگيريم بنابراين هدف در كارهاي خداوند داراي معني ديگري است و در واقع هدف او به نفع مخلوقات است يعني خداوند كاري كه انجام ميدهد در جهت فايده و سود رسانيدن به مخلوقات و موجودات عالم هستي است.
هدف از آفرينش و خلقت عالم چيست؟
اين سؤال كه خداوند چه حكمت و مصلحتي در خلقت عالم در نظر داشته، براي كسي پيش ميآيد كه با دلايل عقلي و قطعي، خدائي يكتا كه داراي همه صفات كمال باشد را اثبات كرده باشد.[2]
هر موجودي از گياهان و حيوانات اعم از پرندگان و حشرات و حيوانات صحرا و دريا، براي هدف معيني خلق شدهاند و به خوبي ميبينيم كه هر كدام براي محيط و شرايط ويژهاي آفريده شدهاند و هماهنگي كاملي با محيط خود دارند. و آنچه مورد نيازشان است در اختيارشان قرار داده شده است و اينكه هيچ موجودي بعد از آفرينش به حال خود رها نشده است يكي از نكاتي كه توجه ما را به اصل هدفمندي آفرينش موجودات سوق ميدهد، توجه به وجود نظم در ميان پديدهها و هماهنگي در نظام طبيعت است اگر اندكي در كيفيت طلوع و غروب كردن خورشيد و حركت ماه و ستارگان و نظم حاكم در روابط آنها دقت كنيم متوجه ميشويم كه اين نظم و حركت آنها بر اساس تدبيري صورت گرفته است و نميشود بطور تصادفي و بي هيچ هدفي باشد.[3] در قرآن كريم در پاسخ به اين سؤال، آيات فراواني وجود دارد. در مجموعهاي از آيات[4] قرآن كريم آمده است كه آفرينش جهان هستي بر اساس حق استوار است يعني بر باطل نبوده و از روي بازي و لهو و لعب صورت نگرفته است. و اينكه خداوند موجودات را به سوي هدف معيني راهنمايي و هدايت فرموده است.
خلقت همه موجودات عالم در جهت فراهم آوردن زمينه براي رشد و شكوفايي انسان است
در قرآن كريم آمده است «خداوند آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است، جز به حق ... نيافريده است. و {با اين همه} بسياري از مردم لقاي پروردگارشان را سخت منكرند».[5] مطلب ديگر اين است كه مطالعه اجمالي در جهان آفرينش، ما را از حقيقت روشني آگاه ميسازد و آن اين است كه سراسر جهان محل رشد و پرورش موجودات و تكامل آنهاست. هر موجودي از جماد (مثل سنگ)، نبات (مثل گياهان) و حيوان تا برسد به انسان كه شريفترين مخلوقات است، همگي براي رسيدن به هدف و مقصد مشخص خلق شدهاند و ابزار رشد و كمال هر موجودي در اختيارش قرار داده شده است و هر يك با برنامه مخصوصي به سوي كمال مي شتابد.
همه موجودات جهان هر روز و هر لحظه از مرحلهاي به مرحلهاي ديگر از رشد و كمال ميرسند مثلاً يك درخت برومند روز نخست يك سلولي بيش نبوده سپس به تدريج پس از طي مراحلي رشد كرده و به صورت عظيمترين درختِ جهان در آمده است و يا آن جاندار بزرگ در آغاز به صورت سلولي در رحم مادر يا در ميان تخمي سربسته محبوس بود. بعداً در پرتو ارادة حكيمانه خداوند از پائينترين مرحله به آخرين مرحله كمال شايستة خود رسيده است. انسان نيز جزئي از جهان آفرينش است و همين قانون نيز در مورد او برقرار است و هدف از آفرينش او جز اين نيست كه به كمال شايسته و لايق به خود برسد و استعدادهاي نهفتة خويش را شكوفا كند.
مطلب ديگري كه در پاسخ به اين سؤال در آيات و روايات به آن اشاره شد اين است كه جهان و بسياري از موجودات آن به خاطر انسان آفريده شدهاند يعني موجودات عالم آفريده شدهاند فقط براي يك موجود كه آن انسان است. همه موجودات در خدمت انسان هستند و انسان براي رفع نيازمنديهايش از آنها بهره گرفته و در مسير كمال شايستة خود حركت ميكند.
موجودات مادي و نظام دنيا با تمام وسعتش كه عبارتند از آسمانها و زمين و موجودات در آنها، همه براي اين خلق شدهاند تا زمينه ساز پيدايش و تكامل موجودي بنام انسان بشوند و نظام دنيا شكل گرفته تا انسان در اين عالم استعدادهايش را شكوفا كند و با شركت در آزمايش الهي، قواي نهفتة خويش را به مرحله ظهور و تحقق برساند يعني انسان رنگ خدايي به خود و كارهاي خود ببخشد و طوري زندگي كند كه كارهاي او مورد رضاي خداوند باشد و صفات خداوند را از خود بروز دهد و به نمونهاي از انسان كامل تبديل شود.[6]
از اين روست كه قرآن در آياتي[7] هدف از خلقت آسمانها و زمين و نعمتهاي در آن را، آزمايش شدن بشر بيان ميكند قرآن كريم در اين باره ميفرمايد كه:
«و اوست كه آفريد آسمانها و زمين را ... تا بيازمايد شما را كه كدامتان نيكوتريد در كردار».[8] يعني خداوند خواهان اين است كه بندگان او كارهايي كه انجام ميدهند بر اساس دستورات الهي و مورد رضايت او و در جهت عبادت او يا در جهت خدمت به بندگان او باشد. در آياتي ديگر،[9] رسماً بيان ميكند كه اين عالم طبيعت از آسمانها و زمين و موجودات و نعمتهاي الهي در آن،همه براي شما انسانها آفريده شدهاند تا شما بهره مند گرديد يعني همه اين موجودات و نعمتها در خدمت بشرند و زمينه ساز رشد و تعالي و كمال بشر ميباشند. در سوره بقره آمده است «او خدايي است كه خلق كرد براي شما تمام آنچه كه در زمين است».[10] شعر:
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري
نكته اي كه اين بيت شعر در بيان آن است عدم غفلت انسان است يعني اي انسان غفلت نكن از خالق خودت، غفلت نكن از وظيفهاي كه در برابر او داري، غفلت نكن نسبت به برادران ديني خود و ... امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در تفسير آيه ميفرمايد: او خدايي است كه خلق كرد براي شما تمام آنچه در زمين است براي اينكه عبرت بگيرد و به وسيله آن به بهشت و رضوان الهي برسيد و از عذاب او دور شويد».[11]
نتيجه
از آنچه گفته شد به اين نتيجه ميرسيم كه آفرينش عالم هستي، بر اساس هدف و مقصد روشن ميباشد و آن هدف تكامل و رشد و شكوفايي در موجودات عالم است بلكه در جهت رشد و تكامل شريفترين موجودات، بنام انسان ميباشد و همه موجودات عالم خلقت رشد و تكامل آنها نيز در جهت فراهم آوردن زمينه براي رشد و شكوفايي انسان است. انسان ميتواند با پرستش و عبادت خداوند و با انجام اعمالي كه مورد رضايت اوست رشد و تكامل يابد و به مقام قرب الهي و رضوان الهي بر,
==============================
پي نوشت ها:
[1] . رجوع شود به: جمعي از نويسندگان، معارف اسلامي، انتشارات نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، چاپ ششم، 1378، ص160.
[2] . رجوع شود به: موسوي همداني، پاسخ به پرسشهاي ديني، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه، چاپ چهارم، 1357، ص202.
[3] . رجوع شود به: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1376، ص132ـ133.
[4] . رجوع شود به: انبياء/18ـ16، ص/27، دخان/9ـ38، احقاف/3، زمر/5، جائيه/22.
[5] . روم/8.
[6] . رجوع شود به: مكارم شيرازي، ناصر و سبحاني، جعفر، پاسخ به پرسشهاي مذهبي، مطبوعاتي هدف، چاپ اول، 1377، ص80ـ79.
[7] . هود/7، كهف/7، ملك/2.
[8] . هود/7.
[9] . جاثيه/13ـ12.
[10] . بقره/29.
[11] . رجوع شود به: فقيهي، علي نقي، شناخت راه و مقصد، قم، انتشارات جامعه مدرسين حوزه، چاپ اول، 1376، ص23ـ21.
منبع:andisheqom.com